آن کس که میگفت دوستم داره، عاشقی نبود که به شوق من آمده باشه، رهگذری بود که روی برگ های خشک پاییزی راه میرفت، صدای خش خش برگها همان وازی بود که من گمان میکردم میگوید: دوستت دارم
فقط موج های دریا هستند که عاشقند، آره فقط اونا هستند، با اینکه میدونند وقتی برسند به ساحل میمیرند، بازم بیقرار رسیدنند
به تو حسودیم میشه!چون قلبم به جای اینکه اول براخودم بتپه برای تو میتپه
عشق را ازماهی بیاموز که چه بی پایان آب را از بوسه های بی پاسخ میکند
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 82
بازدید هفته : 734
بازدید ماه : 6329
بازدید کل : 387474
تعداد مطالب : 1032
تعداد نظرات : 253
تعداد آنلاین : 1